علي كيانعلي كيان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

علی كيان سوری

قربون مشق نوشتنت بشم من

جوجه خوشگلی دل نیومد از اولین مشقی که ازت دیدم عکس نزارم  اخه تو چقدر باهوشی نانازم  اومدم مهد دنبالت ، این کاغذ و تو دستت گرفته بودی گفتی مامانی ببین چقدر مشق نوشتم !!! اخه تو فسقل کی یاد گرفتی اینها رو بنویسی اخه  ...
29 دی 1395

سرزمین لی لی پوت با برسام و دانیال

بابا امین با عمو اشکان رفته بود مسافرت و مامان و خاله هانیه تصمیم گرفتن شما جزقل ها رو ببرن یه جایی برای بازی  چه جایی بهتر از سرزمین لی لی پوت ؟  زنگ زدیم به خاله حدیث و سه تایی شما سه تا گل پسر و بردیم اونجا ، خیلی جای قشنگی بود و حسابی حال کردید چون همه چی اندازه خودتون ساخته شده بود  ...
29 دی 1395

آشپز مامان

گل پسر  قند عسل  گفتی میخوام برات کباب درست کنم !!! منم برات وسایلشو اماده کردم تا برام یه کباب تابه ای خوشمزه با اون دستهای خوشمزت درست کنی  ...
29 دی 1395

نمایش عروسکی

جوجه من سلام  عمه لیلی جون قرار شده بود با دوستای قدیمی شما تو مهدشون برن نمایش عروسکی که از ما هم دعوت کردند که بریم ، ماهم رفتیم  توام که دوستای قبلیت مثل کسری و نورا و دیده بودی و از خوشحالی نمیدونستی چیکارا کنی  اول نمایش و ولی خیلی دوست نداشتی چون انقدر دلت نازک و مهربونه نگران خورده شدن بعبعیی توسط اقا گرگه بودی و هی میگفتی دوسش ندارم  ولی بعد یه مدت دیگه نگاه کردی و کلی خندیدی ، اخر سرم که با اقا گرگه دوست شدی حسابیااااا  ...
29 دی 1395

مسافرت دبی با دانیالی

از اونجایی که جنابعالی عاشق هواپیما و هتل هستی کلی برای این مسافرت خوشحال بودی  ولی این مسافرت یه مسافرت به یاد مانی بودااااا  مسافرت دبی هدیه شرکت مامان به ما بود و قرار شد خاله حدیثینا هم با ما همراه بشن ، کلی خوشحالی و هوووووورررررا  ساعت 5 صبح رفتیم فرودگاه و دیدیم برای شما گل پسر و بابا امین جان ویزا شکل دار بود !!!!!!  حالا چیکار کنیم ؟      کلی گریه و اه و ناله و عصبانیت مامان از شما جدا شد و با خاله حدیثینا رفت دبی و قرار شد تا پرواز بعدی کار شما و بابا امین جان هم درست بشه و بیایید  تو فرودگاه با بابا امین جان موندی و کلی تپلی بازی دراوردی و بابا امین میگه چیزی نمونده بود که...
29 دی 1395
1